محاکمه در تهران
جدایی نادر از سیمین را می توان در زیرگونه درام دادگاه اجتماعی قرار داد که البته وجه اجتماعی آن بارزتر می باشد. نمای آغازین فیلم در دادگاه گواهی بر این مدعاست. دادگاه نادر و سیمین، نادر و راضیه را می توان قرینه هم قرار داد.
فیلمنامه تلاش دارد، تا برای رفتار کاراکترها پیش زمینه ای نشان دهد، تا رفتار کاراکترها منطقی جلوه کند، به طور مثال سرسختی نادر را مبنی بر اینکه پولی بابت عملی که انجام نداده پرداخت نمی کند یا به عبارت بهتر اینکه پول زور به کسی نمی دهد، در سکانس پمپ بنزین مشاهده می کنیم که دختر نوجوان خود را وادار به پس گرفتن انعام پرداختی می کند.در جایی دیگر به دختر نوجوان توضیح می دهد که مفهوم گارانتی را از طرف او قبول کند، هر چند باعث کسر نمره اش است. یا برای قبول نکردن پول در پایان از طرف راضیه و جنبه اعتقاد مذهبی او، زمینه سازیهای بسیار صورت گرفته از جمله در صحنه سوال کردن وی درباره مشروع بودن شستشوی پیرمرد از طرف وی.
از طرف دیگر با مفهوم عدم قطعیت در پایان فیلم در مطمئن نبودن راضیه از اینکه آیا سقط جنین به خاطر هل دادن از سوی نادر می باشد یا به خاطر تصادف با ماشین،که مفهوم مورد علاقه تکراری در کارهای دیگر فرهادی از جمله درباره الی و شهر زیبا می باشد.که این عدم قطعیت از مشخصه های سینمای مدرن است، و به نوعی اقتباس مفهومی از آگراندیسمان آنتونیونی می ماند.
فیلمنامه نسبتا" سنجیده می باشد اما ضعفهایی در ان به چشم می خورد از جمله اینکه ترمه با وجود علاقه فراوان به پدر (طوریکه زندگی با او را ترجیح داده است)چرا در صدد بر ملا کردن دروغهای او می باشد. آیا تشخیص اینکه نادر از موضوع بارداری راضیه باخبر است یا نه را به بیننده واگذار کنیم، بهتر نیست تا اینکه از زبان ترمه بشنویم. آیا این امر نمی توانست تردید نسبت به مقصر بودن نادر که مورد علاقه فرهادی می باشد را افزایش دهد. و بزرگترین نقص اینکه چرا راضیه قضیه دکتر رفتن به خاطر درد ناشی از تصادف که طبعا" می توانست توجیه خوبی برای تنها گذاشتن پیرمرد در آن ساعت روز باشد را پنهان می کند. از نظر من این پنهان کاری هیچ ایده ویژهای ندارد جز اینکه تنها وسیله ای برای پیش بردن درام برای فرهادی می باشد. از طرف دیگر اینکه هر سکانس نقشی در ادامه ماجرا دارد این توقع را ایجاد می کند که حتی به سکانس بازی کودک با کپسول اکسیژن یا پنکه در اتاق با دید ویژه ای نگریسته شود، که من به شخصه فلسفه آن را درک نکردم.
بازیها در فیلمهای فرهادی فوقالعاده است، به جرات می توان گفت بسیاری از بازیگران سینمای ما بهترین بازی خود را در آثار فرهادی ارائه داده اند. در این فیلم با کلکسیونی از بازیهای ماندگارمواجه هستیم، شهاب حسینی همچون خیلی از فیلمهای اخیرش فوقالعاده است، ساره بیات و بابک کریمی شگفت انگیزند، پیمان معادی مانند درباره الی نشان می دهد که یک شاه بازیگر وارد سینمای ایران شده که ایکاش به جای فیلمنامه نویسی برای فیلمهای بی ارزش(به استثنای کافه ستاره که کپی کوچه میداک است) زودتر به بازیگری روی می آورد. لیلا حاتمی در حد خود ظاهر می شود. حتی این تسلط فرهادی در بازی گرفتن از سارینا و کودک کم سن سال فیلم و پیرمرد نیز مشاهده می کنیم که به حق نیازمند برداشتهای متعدد و وسواسی است که در فرهادی سراغ داریم. دیالوگهای همزمان که در مشاجرات می شنویم، واقعا" حس زندگی را در فیلم جاری می کند. مانند اینکه با دوربینی فوق پیشرفته به طور مخفی از افرادی در شرایط واقعی فیلمبرداری کرده باشند. نماهای کلوز آپ در فیلم بسیارند که تاثیر بازی خوب بازیگران را به خوبی انتقال می دهد.
تیتراژ ابتدایی فیلم در حد کارهای تلویزیونی می باشد، یک موسیقی خوب نیز می توانست لذت تماشای فیلم را افزون بخشد. به شخصه علت عدم استفاده از موسیقی در فیلمهای جشنواره ای ایرانی را درک نمی کنم.
من به شخصه انتظار کار بالاتری از فیلم قبلی کارگردان با توجه به برنده شدن خرس طلایی برلین داشتم که این توقع برآورده نشد، در هر حال جدایی نادر از سیمین فیلم خوبی در کارنامه فرهادی می باشد، به امید کارهای بهتر از این فیلمساز صاحب سبک.